هولدا به هدفش رسید
سالها پیش در جزیرهٔ کوچک سنگیربسار در اندوزی سه نفر از خواهرانمان زندگی میکردند. آنها در ساحل کار میکردند و برای کمک به مردم جهت آشنایی با کتاب مقدّس معروف بودند.
کار آنها این بود که وارد دریا میشدند و با خود سنگهای سنگینی را به ساحل حمل میکردند. بعضی از سنگها به اندازهٔ یک توپ فوتبال بود. آنها روی چارپایهٔ چوبی مینشستند و سنگها را حدوداً به اندازهٔ یک تخممرغ میشکستند. بعد از آن، سنگها را در سطلهای پلاستیکی میگذاشتند و از پله به خانهشان بالا میبردند. سپس سنگها را در کیسههایی بزرگ میگذاشتند تا در کامیون بارگیری شوند و برای ساخت جاده مورد استفاده قرار بگیرند.
هولدا یکی از آن خواهران بود و شرایطش اجازه میداد تا وقت بیشتری کار کند. او معمولاً تمام پولی را که میگرفت برای خرج خانوادهاش استفاده میکرد. با این حال هدفی در ذهن داشت و میخواست یک دستگاه تبلت بخرد تا بتواند از اَپ ®JW Library استفاده کند. او میدانست که ویدیوها و مطالب دیگر اَپ، خدمت موعظه و درکش را از کتاب مقدّس بهتر میکند.
پس هولدا هر روز صبح به مدت دو ساعت برای دو ماه و نیم کار کرد و آنقدر سنگ جمع کرد که میشد کامیون کوچکی را با آنها پر کرد. به این ترتیب پول کافی برای خرید تبلت به دست آورد.
هولدا میگوید: «با این که خرد کردن سنگها مرا از لحاظ فیزیکی خیلی خسته کرد، به محض این که توانستم از تبلت جدیدم استفاده کنم، تمام دردهایم را فراموش کردم. آن دستگاه به من کمک کرد تا خدمت موعظهام را مؤثرتر انجام دهم و راحتتر خودم را برای جلسات آماده کنم.» هولدا همین طور میگوید که تبلتش مخصوصاً در اوایل همهگیری کرونا خیلی به او کمک کرد، چون تمام فعالیتهای جماعت از طریق تماسهای ویدیویی انجام میشد. خوشحالیم که هولدا توانست به هدفش برسد.